اراده سنگ | براثر یک تصادف سنگ شناس شدم
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۳۸۴۸۹
به گزارش همشهری، او یک پترولوژیست است و ترجمه این کلمه به زبان شیرین فارسی میشود سنگشناس؛ زن سرسختی که با وجود ناتوانی جسمانی تحصیلاتش را ادامه داده و به موفقیت شغلی و اجتماعی رسیده است. فریده با سماجت و پشتکار بالا در برابر مشکلات مقاومت کرده است.
توی خانه شیون و واویلا به پا بود؛ آخر پدربزرگ خانواده حلمی فوت کرده بود و همه اهل خانه عجله داشتند به سبزوار بروند و در مراسم تدفین او شرکت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«نتیجه معاینهام توسط پزشکان، آویزان شدن کلی وزنه به گردن و زانویم بود. دکترها میگفتند امکان دارد در اثر یک شوک بتوانم دوباره روی پاهایم راه بروم. گفته بودند سه روز و سه شب که بگذرد، دوباره میتوانی راه بروی. بین امید و ناامیدی دست و پا میزدم و روزها را میشمردم.» روز سوم زمان آن بود که از تخت کنده بشود اما پاهایش مثل یک تکهسنگ بودند. تحمل آن همه وزنه در ۱۸ روز بعداز آن هم کار هر کسی نبود و بالاخره روز نوزدهم با یک آمبولانس به خانه برگشت. از بخت بد لگنش هم شکسته بود.
فریده حلمی ۱۶ ساعت در روز کار میکند. تازه وقت هم برای دانشجویان ارشد داردتوی خانه جای سوزن انداختن نبود و پشت سرهم آدم بود که از شهرستان به خانه آنها میآمدند تا فریده را ملاقات کنند؛ «اتاقم پر بود از دستههای گل. آن قدر سرم به دید و بازدید استادها و همدانشگاهیها و فامیل و آشنا گرم شده بود که اصلا یادم رفته بود پاهایم را از دست دادهام. دست و پایم خیلی ضعیف بودند و باید آنها را تقویت میکردم». پاهای فریده از کار افتادهبودند و او در این زمان، هم فیزیوتراپی میکرد، هم روی تشک مواج میخوابید وگرنه زخم بستر میگرفت والان جلوی چشم ما نمیتوانست برشهای نازک سنگهای معدنی و آتشفشانی را زیر میکروسکوپ نگاه کند و فرمولهایشان را بنویسد.
یک همدرد خوبفریده فیزیوتراپی میکرد اما این برای قوی شدن عضلات ضعیف بدنش اصلا کافی نبود؛ «خیلی خوششانس بودم؛ با زنی آشنا شدم که سالها پیش در اثر تصادف معلول شده بود و بهتر از هر کسی میدانست به چه چیزی احتیاج دارم. میگفت شرایط تو دیگر عوض نمیشود. دیگر نمیتوانی با پاهایت راه بروی. باید یاد بگیری از این به بعد بدون تکیه به دیگران کارهایت را انجام بدهی. اصلا فکر کن اتفاقی در زندگیات نیفتاده». فریده ذهن و مغز سالمی داشت و باید از آن استفاده میکرد. باید به همه ثابت میکرد؛ «حتی درشرایط سخت هم میتوانم گلیمم را از آب بیرون بکشم؛ کاری کنم تا همه افتخار کنند از اینکه من را از پلهها بالا ببرند».
تمرینهای سختگریه، عصبانیت، ناراحتی، کم آوردن و رها کردن همه چیز؛ حالتهایی که خانم دکتر کاملا با آنها آشنایی داشت. اما چاره چه بود؟ «ببین، توی این کاسه پر است از نخود، لوبیا و عدس. باید همه اینها را از هم جدا کنی». دستان ضعیف فریده حتی نمیتوانست یک خودکار بگیرد، چه برسد به اینکه بخواهد نخود، لوبیا و عدس به آن کوچکی را بین انگشتانش بگیرد. «اما باید از تمام ظرفیتت استفاده کنی» حرف اول و آخر آن دکتر بود؛ «خودکار دستم میداد و میگفت بنویس و من هم خطوط کج و معوجی روی کاغذ میکشیدم تا انگشتانم فرم بگیرند.
این سنگ یکی از انواع سنگهای معدنی است که خانم سنگشناس بریدههای بسیار ریز آن را زیر میکروسکوپ مطالعه میکنداشیایی را روی زمین میانداخت و مجبورم میکرد تا آنها را بردارم». چارهای نبود. باید عضلات ساق و دستهای فریده قوی میشدند؛ «حوله را زیر آب خیس کرده و مجبورم میکرد تا آن را بچلانم. پارچ و لیوان را روی زمین میگذاشت تا آنها را روی میز بگذارم. میل بافتنی دستم میداد و میگفت یالا بباف. سینهخیز رفتن، نشستن و بلند شدن از روی تخت، غلت زدن روی زمین...». حلمی تن صدایش بالا رفته و گریه میکند: «لباس پوشیدن». یادآوری آن روزها او را که حالا ۴۷ ساله است حسابی آشفته کرده. برگردیم سر کلاس تمرین خانم دکتر. او که کاملا با این حالتها آشنا بود، داد میزد؛ «خجالت بکش، آدمی که میخواهد استقلالش را به دست بیاورد، گریه میکند؟». پدر و مادر فریده از پیشرفت دخترشان راضی بودند و حتی در شانه زدن موهایش هم کمکش نمیکردند.
بازگشت به خوشبختی«دختر! تو چطور روی ویلچر نشستهای؟ باورم نمیشود. این غیرممکن است!» قیافه متعجب و چشمهای گشاد دکتر چهرهاش را خندهدار کرده بود. این شخص همان دکتر ارتوپدی است که آب پاکی را روی دست پدر و مادر فریده ریخته و گفته بود دخترتان تا آخر عمرش باید روی تخت بخوابد «فیزیوتراپی و آبدرمانیام یک سالونیم ادامه داشت؛ آخر میخواستم به دانشگاه برگردم. سال ۵۷ توی کنکور رشته زمینشناسی که ۸۰درصد صندلیهای دانشگاه را آقایان قرق کرده بودند و رشتهای کاملا مردانه محسوب میشد، شرکت نکرده بودم که حالا قافیه را ببازم». کلی از واحدهایش هنوز مانده بود و پاس کردنشان فقط مرد میدان میخواست؛ «دیگر میتوانستم روی صندلی بنشینم. استادان و همکلاسیهایم عکسها و منابع مورد نیاز درسی را از منطقه ساوه برایم میآوردند». همان موقعی که داشت با سنگها سروکله میزد، (سال ۶۸) در سازمان زمینشناسی استخدام شد و مهرماه سال۱۳۷۰هم از پایاننامه فوقلیسانساش دفاع کرد.
مغزم نفس میکشد«من آدمی نبودم که وابسته به تخت بمانم. تکتک سلولهای بدنم فریاد میکشیدند که ما زنده هستیم و میخواهیم تکاپو داشته باشیم. تا هدف و انگیزه نباشد، تغییر و تحولی توی زندگی آدم اتفاق نمیافتد. این اتفاق خواست خدا بوده. مهم از آن به بعد بود که چطور از نیرویم استفاده کنم.»نتیجه این طرز فکر میشود روزی ۱۶ساعت کار با کامپیوتر و آزمایش سنگهای مختلف معدنی و ترجمه کتابهای زمینشناسی. حالا دانستههایش آنقدر زیاد شده که مولف کتابهای تخصصی هم هست. حلمی آنقدر توی کارش خبره است که به دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد هم مشاوره میدهد. یک چشم خانم حلمی به ساعت است و چشم دیگرش به میکروسکوپ و کامپیوترش. این یعنی اینکه مهمان باید زحمت را کم کند چون کلی کار سنگی روی سر صاحبخانه ریخته.
کد خبر 755102 منبع: همشهری سرنخ برچسبها میکروسکوپ علم آزمایش حوادث ایران تصادفمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: میکروسکوپ علم آزمایش حوادث ایران تصادف سنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۳۸۴۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیس سازمان نظام روانشناسی: انتشار اسامی روانشناسنماها نتیجه خوبی نداشت
اکنون رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور میگوید که اگرچه در سه نوبت اسامی روانشناسان زرد طی ادوار گذشته توسط سازمان شناسایی و منتشر شد و این اتفاق در ظاهر خوب بود، اما نتیجه خوبی نداشته، چراکه هنوز این روانشناسنماها به کار خود ادامه میدهند.
طبق ماده پنج قانون سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، مشاوران و روانشناسان برای هرگونه اشتغال در حرفه خود باید دارای پروانه از سازمان نظام روانشناسی باشند.
اما خرداد سال ۱۴۰۱ بود که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور اسامی افراد غیر روانشناس و بدون مجوز را در قالب سه لیست منتشر کرد که در نوبت اول ۱۴۴ نفر، نوبت دوم ۶۱ نفر و در نوبت سوم ۲۱۹ فرد یا صفحه مجازی که به صورت غیرقانونی در حیطه روانشناسی فعالیت میکردند را شامل میشد؛ این اعداد رقمی بالغ بر ۴۵۶ فرد یا صفحه مجازی بود که نه تنها مجوز و پروانه اشتغال از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره نداشتند بلکه برخی تحصیلات مرتبط با روانشناسی نیز نداشتند.
در همان زمان رئیس وقت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با بیان اینکه اسامی اعلام شده از بین ۴۵۰۰ روانشناسنما شناسایی شده منتشر شده و اسامی باقی روانشناسنماها به زودی منتشر میشود، از ارسال این اسامی به قوه قضائیه خبر داد و گفت: هم اکنون بر قوه قضائیه واجب است به این موضوع ورود کرده، این افراد را فرا بخواند و احضار کند.
اما، علی فتحی آشتیانی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور با اشاره به فعالیت روانشناسان نماها اظهار میکند: در سه نوبت اسامی روانشناسان زرد طی ادوار گذشته توسط سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور شناسایی و منتشر شد؛ این اتفاق در ظاهر خوب بود، اما نتیجه خوبی نداشت چراکه هنوز این روانشناس نماها به کار خود ادامه میدهند.
وی افزود: اگرچه این روانشناس نماها معرفی شدند اما اتفاق خاصی درخصوص توقف فعالیت آن ها نیفتاده است، این در حالی است که مهمترین عاملی که میتواند بر توقف فعالیت روانشناسنماها اثرگذار باشد، ارتقای سواد سلامت روانی جامعه است، به عبارتی دیگر مردم باید به قدری آگاهیشان افزایش پیدا کند تا بتوانند روانشناسان واقعی را از روانشناس نماها تشخیص دهند.
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور ادامه داد: افزون بر آن مردم میتوانند با مراجعه به سایت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، روانشناسان دارای پروانه را شناسایی کنند.
منبع: خبرگزاری ایسنا